سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کامران و هومن بهترین هستن

نویسنده:   کامران بهروزی(84/8/18 ::  12:17 صبح)

 

نام : کامران جعفری

تاریخ تولد 25 نوامبر1978

محل تولد: تهران

رنگ مو : سیاه

رنگ چشم: قهوه ای

محل زندگی: وودلند هیلزلوس انجلس

ملقب:کامی

حیوان مورد علاقه: ببر چینی

هومن برادر کوچیک ترشه که 24 سال داره ی خواهر داره که از اونا کوچیکتره که حدود 20 سال داره خود کامران هم 27 سالشه و پدر و مادری که به انها عشق می ورزه

زبان: فارسی . ا نگلیسی . فرانسوی . و تا حدودی ترکی

خواندن به زبان های: فارسی . انگلیسی . اسپانیایی . عربی . ترکی . فرانسوی

ورزش های مورد علاقه: هاکی . فوتبال . بسکتبال

اوقات فراغت به چه کارهایی می پردازه: نواختن پیانو. ساختن موزیک . رقص . ورزش

و مقداری از وقتش رو می زاره که با برادرش هومن به سینما بره

کارهای مورد علاقه: خوانندگی . بازیگری در صحنه های نمایش .

کاری که از اون نفرت داره: هر چی که به نفسش ضرر برسونه . کسانی که رو در روی هم وامیستن رو دوست نداره

 

نام:هومن جعفری

تاریخ تولد1980/11/23

مکان تولد : تهران

ملقب به هامی هومی

محل زندگی:وودلند هیلتز کالیفر نیا

خواهر کوچیکتراو کتی نام دارد و برادر بزرگترش هم کامران و یک پدر مادر دوست داشتنی که خیلی انها را دوست دارد

سر گرمی های هومن: نواختن پیانو . هر روز به مدت چند ساعت پپیانو تمرن می کند او می گوید که پیانو یک عامل اصلی در ساختن موزیک می باشد و برای ایفای نقش او بسیار مهم است

ورزش های مورد علاقه : فوتبال _ هاکی_بسکت بال_ کشتی و بیشتر وقت ها هم با برادرش کامرن به ورزش می پردازند در ضمن طرفدار تیم پرسپولیس هستند

کارهای مورد علاقه: خوانندگی_بازیگری در صحنه های نمایش

کاری که از ان نفرت دارد: رنجاندن دیگران

ماشین:بی ام و مشکی

هنر پیشه های مورد علاقه: ال پاچینو_ روبرت دنیرو _ رابین ولیامز _ زتا جونز

برنامه ی مرد علافه: برنامه های کمدی و طنز

خواننده ی مورد علاقه: مایکل جکسون _ الیکا کیس _ مانی موره_ و هر خواننده ای که موزیک کلاسیک داشته باشه

اهنگ مورد علاقه از گروه بلک کتس_ نرو _ لیلی _ای یار

هومن و کامران تمام موفقیت ها یشان را مدیون مادر و پدرشان هستند

رقص مود علاقه: رقص و موزیک غربی که مخصوص مایکل جکسون است

دختر مورد علاقه ی هومن: دختری که شاد باشد و همیشه لبخند بر لبانش باشد و همچنین درستکار و نازنین باشه برای او خیلی مهم است که دیگران در باره ی دختر مورد علاقه اش چی میگن و خودش در باره ی زندگیش تصمیم می گیرد

به حرف برادر بزرگش خیلی توجه می کند

هومن دختر با صداقت و احساساتی و رمانتیک رو دوست داره

من دوست دارم که دوست دخترم عشق منو بفهمه و اگه من بخام بهش عشق بورزم نترسه و فرار نکنه

و بفهمه که من خواننده هستم و نمی توانم همیشه در کنارش باشم و دوست دارم که همیشه عشقم رو نگه داره

و من از چشم های دختر می فهمم که عاشق منه پش اگه من به چشم های هر دختری نگاه کنم عشقش رو می فهمم



نویسنده:   کامران بهروزی(84/8/18 ::  12:16 صبح)

همکاری کامران و هومن در پروژه ی مایکلی eMJey؟!

بیتا، مدیر بخش انگلیسی سایت eMJey در کالیفرنیا، روز جمعه 28 مرداد ماه در اولین اجرای زنده ی آلبوم "بیست" از کامران و هومن، که در کلوپی در Orange County با شرکت حدود چهارصد نفر برگزار میشد، حضور یافت.

Hooman_Kamran_01.jpg

بیتا در بین اجرای آهنگها، پاکتی را که حاوی عکسی از او در کنار مایکل جکسون بود، به هومن تحویل میدهد.

MJ_Bita.jpg

"پاکت را بالا گرفتم تا هومن آن را از من تحویل بگیرد. او پرسید که آیا پاکت مال اوست. با تایید من پاکت را گرفت و چند قدم عقب تر رفت و پاکت را باز کرد."

hooman_01.jpg

"هومن با دیدن این عکس بسیار خوشحال شد و عکس را از داخل پاکت بیرون آورد و به تمام حضار نشان داد."

بیتا همچنین کامران و هومن را از پروژه ی جدید eMJey باخبر ساخته است. همکاری این دو هنرمند جوان در این پروژه ی مایکلی، ما را خوشحال خواهد کرد.

Hooman_Kamran_02.jpg

کامران و هومن: مایکل جکسون برای ما سمبل خوبی است

در مصاحبه ای که کامران و هومن در شبکه طپش داشتند به ستایش و تمجید از مایکل جکسون پرداختند. علیرضا امیرقاسمی مجری برنامه در این مصاحبه از آنها پرسید که دلیل تقلید حرکات آنها از مایکل جکسون چیست. او مستقیما به حرکات هومن در ویدیو کلیپهایش اشاره کرد. هومن در جواب گفت "به هیچ وجه قصد نداشته و ندارم که این موضوع را القا کنم که دارم مایکل جکسون می شوم. همانطوری که مایکل جکسون از جیمز براون و دیگر بزرگان عصر خود تاثیر گرفته است، من هم از کودکی از او تاثیر گرفته ام." او اضافه کرد "یادم می آید پیش از خروج از ایران با مشاهده ویدیوی Thriller جذب او شدم و پس از مهاجرت به کانادا آلبومهای Bad و Dangerous و آلبومهای بعدی را یکی پس از دیگری شنیدم و لذت بردم. اما بیشتر از موسیقی و حرکاتش، شخصیت و رفتار او تحسین برانگیز است." کامران نیز گفت "همه خانواده ما از طرفدارهای مایکل جکسون هستند. هرچند یک دنیا تحت تاثیر مایکل قرار گرفته اند، که با مشاهده شبکه MTV می توانید این موضوع را درک کنید، اما خیلی ها مثل هومن به دنبال جزئیات رفتارهای او هستند. او خیلی در باره مایکل مطالعه می کند. گاهی هومن می آید و به ما می گوید ببینید، اینجا را بخوانید، مایکل جکسون فلان قدر به کودکان کمک کرد، مایکل جکسون فلان پروژه خیرخواهانه را انجام داد." کامران در جواب سوالی که به بازوبند مایکلی اشاره داشت گفت که این بازوبند اشاره ای نمادین به صلح دارد.

050817-kamran-hooman-jackson.jpg

برای این دو هنرمند جوان آرزوی موفقیت می کنیم



نویسنده:   کامران بهروزی(84/8/17 ::  11:20 عصر)


دیگه صبحونه و ناهار و شام به شکلهای مختلفی دور یک میز یا تو راهرو یا تو آسانسور همدیگر رو دیدیم و دوست شدیم(البته خودشون نمی دونن که ما دوستشونیم ).

اصولا آخر شبها همدیگر رو تو سالن هتل می دیدیم وتازه جلسه خانه و خانواده تشکیل می دادیم و تا ۵ صبح می شستیم و حرف می زدیم ( تو این جمعهای تا صبح ، افشین و گروهش و اعضای گروه معین و هنگامه هم بودن به اضافه طرفدارائی که راه هتل رو پیدا کرده بودن)

خلاصه تو اون پنج روز و شب دوبی من شاهد این بودم که کامران و هومن چقدر ملاحظه کار و خاکی و در عین حال با ادب هستن

تو این چند روز همراه این بچه ها سوار مینی بوس رفتیم دور و بر دوبی که عکس امضا کنن .رفتیم شام و ناهار و گردش و بالاخره کنسرت. البته اونها بالای صحنه بودن ما پشت صحنه.
نتیجه این چند روز معاشرت عکسها ( از افشین دهکردی) و حرفهائیه که اینجا می بینین. بعدش بچه ها رفتن آمریکا که آلبوم جدیدشون رو تموم کنن.


با کامران و هومن توی دوبی هستیم. بچه ها سلام ، این سفر چطور بود ؟

هومن : خیلی خوب بود. چرا که دوستان ایرانی رو بیشتر از نزدیک دیدم. تونستیم بیشتر باهاشون بشینیم و صحبت کنیم و اونها هم از آهنگ هایی که دوست داشتن برامون گفتن. کلاً خیلی خوب بود.

کامران : خیلی خوب بود بهزاد جان. اومدیم اینجا با دوستان به Virgin Record رفتیم. دوستان دیگه ای هم اونجا بودن. کارت پستال براشون بردیم. یک سری هدیه های کوچولو به عنوان یادگاری براشون بردیم و یک دنیا کیف کردیم. چون هر دفعه که دوبی اومده بودیم انقدر نزدیک نبودیم و بیشتر روی صحنه بودیم و معمولاً بعد از کنسرت ها از خوابمون می زدیم که مردم رو ببینیم. اما این دفعه فرق داشت و خیلی خوب بود.


اتفاقاً من هم می خواستم همین رو بگم چون با کامران و هومن بودم. البته نه اینکه خودشون بخوان! دعوتم نکردن، اما من مثل انگل بهشون چسبیده بودم! ولی شاید توی این سه چهار روز، زودتر از ۵ صبح نخوابیدین، بعضی وقت ها حتی تا ۸ صبح بیدار بودین! درسته هومن؟

هومن: آره. حتی بعضی وقت ها تا ۹ صبح بیدار بودیم!

تو Virgin Record که رفته بودین مردم زیادی جمع شده بودن و ازدحام انقدر بود که من نزدیک بود چند بار چپ کنم! جریان این روسری ها چی بود که بین مردم پخش می کردین ؟

هومن: روسری نیست. "بندنا" هست که هم می تونین سر رو باهاش بپوشونین و هم روی دست ببندین!
کامران: روی این بندنا ها و همین طور روی کارت های ما ، علامت K و H هست که میشه کامران و هومن. این یه یادگاری کوچیکی بود که دوست داشتیم مردم از ما داشته باشن.


من راجع به همین بندنا بگم که یه جیزی مثل دستمال یزدی خودمون هست ، اما مدل لس آنجلسی! البته آرم بچه ها قراره عوض بشه و یک B ( بهزاد ) هم بهش اضافه خواهد شد!!! خلاصه بچه ها ما خیلی با کنسرات شما حال کردیم. از کنسرت معین و شادمهر و هنگامه با همکارم افشین دوییدیم اومدیم ، به آخرین آهنگ سیاوش قمیشی رسیدیم و بعدش شما اومدین روی صحنه. چطور بود کنسرت دوبی ؟

هومن: خیلی خوب بود. انرژی زیادی مردم گرفتیم.
کامران : توی دوبی که میایم مردم بوی ایران رو با خودشون میارن و ما اینجا که میایم خیلی کمتر احساس غربت می کنیم تا وقتی که میریم جاهای دیگه. از همه شون تشکر می کنیم که این هدیه رو برامون میارن.


اتفاقاً این دفعه شما با لباس سفید روی صحنه اومدین و عکس های جالبی هم از شما گرفتیم.

کامران: درسته. دوستان معمولاً عادت دارن ما رو با رنگ لباس سیاه می بینن اما این دفعه دوست داشتیم با رنگ سفید که رنگ صلح هست روی صحنه بیاییم.

وقتی توی دوبی برنامه اجرا می کردین ، مردم رو نگاه می کردین؟

هومن: بله. نگاه می کنیم. اتفاقاً فامیل ما هم از ایران اومده بودن و وقتی اونها رو دیدم حسابی احساساتی شدم.


توی عکس ها وقتی داشتین به مردم امضاء می دادین ، مادربزرگتون هم هست. درسته ؟
بله. نزدیک ۱۸ سال بود که فامیلمون رو ندیده بودیم و فکر کنم ۲۲ نفر از فامیل های ما اومده بودن اینجا.

کجا ملاقاتشون کردین ؟

کامران: اول می خواستیم جایی باشه که یک مقدار خصوصی باشه. اما جایی که انتخاب یا شانس ما شد، City Center بود! شلوغ ترین جای دوبی! اونجا که رفتیم فامیل ها رو بعد از ۱۸ سال دیدیم ... گریه و زاری ... ما همین جوری که مشغول بغل کردن و بوس کردن بودیم ، بین فامیل ها ، هموطنانمون هم حضور داشتن و حسابی متعجب شده بودن که ما رو دیده بودن و از ما عکس می گرفتن!

هومن: من از کامران می پرسیدم این کیه ؟ خاله مونه ؟ می گفت نه ! این خانم اومده باهامون فقط عکس بگیره !!! گفتم اوه ! من دو ساعته دارم میگم دلم خیلی براتون تنگ شده !


من فکر می کردم مادربزرگت یکی از طرفدارهای شماست! اما دیدم نه واقعاً مادربزرگته ! توی فامیل از همه جالب تر ، کی بود که دیدیش ؟
هومن: مادربزرگم. خیلی دوست داشتم ببینمش.

چه کسی رو تعجب کردی وقتی دیدیش ؟
پسر خاله مون که بزرگ شده بود! داشتن خانواده کنار انسان واقعاً بزرگترین نعمته.

روی صحنه که بودین این همه خستگی و احساسات ، روی اجراتون تاثیری نگذاشت ؟

هومن: من وقتی خواب آلود باشم و برم روی صحنه بیشتر انرژی دارم! نمی دونم چرا اینجوری ام! ولی با انرژی که فامیل و هموطنان عزیز به ما میدن ، اگر ۲۰ ساعت هم نخوابیده باشی و بری اون بالا ، دیگه همه چی فراموش میشه.

کامران: شاید بعد از کنسرت خسته بشی. اما اون لحظه که پامون رو روی صحنه می ذاریم ، عقربه ساعت می ایسته و انگار میری یک دنیای دیگه!


روی صحنه شما آهنگ هایی از گروه Black Cats هم خوندین. آهنگ جدیدی هم خوندین ؟

کامران: ما با گروه بسیار عالی Black Cats که باعث افتخار ما هست ، دو آلبوم بیرون دادیم به نام های "سیندرلا" و "Pop Father" ... از این دو آلبوم تقریباً ده آهنگ اجرا کردیم. به امید خدا به زودی دوباره بر می گردیم به دوبی و این بار با آهنگ های جدیدمون.

توی این آهنگ ها با چند نفر از هنرمندان عزیز کشورمان همکاری کردیم که دوست دارم اسمهاشون رو بگم ... آقای "رامین زمانی" که تهیه کننده این آلبوم هستند و "خانم مریم حیدرزاده" که افتخار این رو داریم که اشعار ایشون رو بتونیم در آلبوم جدید بخونیم. امیدوارم این کار که من و هومن با آقای رامین زمانی و خانم مریم حیدرزاده اجرا می کنیم ، به دل دوستان بشینه.

هومن: اسم این آلبوم هم هست "بیست".


بیست ... جالبه ... نمره ای که ما هیچ وقت به عمرمون ندیدیم !!!
البته توی شعر خانم حیدرزاده و همچنین توی ویدئوی این شعر خواهید دید که چرا اسم این آلبوم شده بیست!

شعرهای مریم حیدرزاده یه جوری هست که تاثیر می ذاره روی سبک ... یعنی میشه گفت سکوی پرتابی میشه برای آینده کاری ، نه ؟

هومن: دقیقاً. احساسی که مریم توی شعرهاش داره ، خود ما رو هم احساساتی کرد. کامران خودش چند بار توی یکی از آهنگ ها اشک ریخت!

این آلبوم کی میاد بیرون ؟

هومن: فکر کنم در ماه اکتبر ( آبان ) بیاد توی بازار. دو تا ویدئو تا به حال هم برای این آلبوم درست کردیم و پنج شش تا دیگه هم قراره به زودی درست کنیم.


هومن، درباره رقصیدن می خواستم ازت بپرسم. میدونم که تو طرفدار Michael Jackson هستی. روی صحنه هم شما رقص هماهنگی می کردین ... میشه بیشتر برامون توضیح بدی ؟

هومن: ما رقصنده داریم که قراره برای کنسرت نوروز ، اونها رو هم با خودمون بیاریم و با هم برقصیم.

کامران:
رقصیدن روی صحنه کار سختیه. بیشتر وقت میخواد ، بیشتر ورزش می خواد و کلاً خوندن هم سخت تر میشه. چون وقتی تحرک داری ، نفس گرفته میشه. سعی می کنیم این برنامه های زنده ما به جایی برسه که بگیم ما هم می تونیم ... ما هم می تونیم این رنگ و اجرا رو داشته باشیم.


هومن توی خونه هم می رقصی؟

هومن:
ما هر جا میریم ، هم می خونیم و هم می رقصیم. چه تو اطاق باشه چه با دوستان!

من خیلی خواننده ها رو دیدم که پشت صحنه ، جلوی میکروفن و جلوی دوربین ، سه تا شخصیت مختلف دارن. اما کامران و هومن یک جورن. به خاطر همین خیلی خوشحالم با شما آشنا شدم و توی کنسرت های دیگه هم قول میدم مثل کبک روتون فرود بیام!!!

من هم ممنونم. بهزاد جان تو هم از خانواده هنری ما هستی.



نویسنده:   کامران بهروزی(84/8/17 ::  11:18 عصر)

مران و هومن را در آخرین لحظاتی که داشتن از آنتالیا در می رفتن، گیر آوردم و گوشه دنج یک هتل نشستم و حسابی باهاشون گل گفتم و گل شنفتم...

کامران و هومن
کنسرت کامران و هومن در آنتالیا

با یک سوال جالب شروع کنیم، یکی خیلی با هرس و جوش ازتون پرسیده که این آهنگ "نمره بیست کلاسو نمی خوام" ، هیچ جای این آلبوم جدید نیست، میشه اینو برای من بفرستید!

کامران: یعنی چی هیچ جای آلبوم نیست! اسم آلبوم جدیدمون "بیست" هست و این آهنگ اول آلبومه و آهنگ "من تو را می خوام" هفتمه!

هومن: من فکر کنم ایشون نسخه غیر قانونی این آلبوم را خریدن!

نکته اخلاقی: هیچوقت نسخه غیرقانونی نخرین تا اینجوری ضایع نشین!

کامران: در این آلبوم هشت آهنگ و دو دکلمه وجود داره که یکی از دکلمه ها کار مریم حیدرزاده عزیزمونه واون یکی هم با صدای نازنین رامین هست.

خیلی سال ما منتظراین آلبوم بودیم، نه؟

کامران: آره تقریبا دوسال طول کشید! یک توضیح در مورد آلبوم بیست بدم، رامین زمانی تهیه کننده این آلبومه. ما از خیلی قدیم (16 سالگی) با رامین دوستیم ، از قبل اینکه بریم بلک کتز، گروه پرواز را با هم تشکیل داده بودیم.

بعد از اون هم، من و هومن و رامین همون راهی را که از قدیم روشن می دیدیم، ادامه دادیم. با اشعار زیبای مریم حیدر زاده، که واقعا نمره یکه و احساساتش این آلبوم را زنده کرده و پشتیبانی سعید سیام (هومن: عمو سعید!) که بدون کمک ایشون، درست کردن این آلبوم با این کیفیت امکان پذیر نبود و خوشبختانه مردم هم از کاره تازمون خوششون اومده.

کامران و هومن

حرف از مریم حیدر زاده شد، من یک چیزی در مورد شما تشخیص دادم که پشت تلفن به مریم هم گفتم و اونهم تکیه کلام شما "آخی" هستش!

کامران: آره واقعا هم "آخی"! حتی اگر ما دلخوری داشته باشیم با اشعار مریم حیدرزاده همش برطرف میشه، ما بدنبال صلح و صفا و صمیمت هستیم. به قول اینوریها "Peace". اگر آخی هم میگیم اونهم از ته دله!

همین چند شب پیش هم شما اینجا مراسم اهدا امضا داشتین، که تعداد خیلی زیاد آدم اومده بودن و گروه گروه باهاتون عکس می گرفتن، چند ساعت اینجا بودید؟

هومن: سه چهار ساعتی بودیم!

کامران: آره، دوستان خیلی محبت داشتن، خیلی عکس گرفتیم و به خاطر فلاشهای زیاد دوربینهای عکاسی مجبور شدیم که عینک آفتابی بزنیم تو شب!

کامران و هومن
بچه ها بعد از چهار ساعت فلش دوربین، بقل کردن طرفدارها و امضاء، امضاء، امضاء و ...

هومن: آره فکر نکنید که دلیل خاصی وجود داشته که در شب عینک آفتابی زده بودیم!

( وقتی کامران داشت حرف میزد، یک صدای تق و تقی می اومد! این صدای یکی از گردنبدهایی بود که به گردنش بود )

آقا قضیه این گردنبند چیه؟

کامران و هومن

هومن: اینو پسر خالمون با دست کرده، به شکل حروف K و H اول اسامی کامران و هومن که در ضمن علامت ما هم هست.

کامران: این کیف هم هدیه دوستان هست. ما سعی می کنیم با استفاده از هدایای دوستان برروی صحنه، ازشون تشکر خودمون را نشون بدیم.

قضیه این النگو ها چی هست؟ ( به شوخی!)

کامران: اینا النگو نیستن! دستبندهایی هستن که مادرمون بهمون هدیه داده!

کامران و هومن
بچه ها دوست نداشتن که درباره زیورالاتشون حرف بزنیم می گفتن که با ما از موسیقی بپرس بهرحال ما عکسمونو گرفتیم ( از هدایای طرفدارانشون )

ویدیو، رقص و زانوی کبود...

این ویدیو آهنگ منو ببخش هم جالب بود، کمتر میشه ایرانی سیاه سفید کار کنن!

کامران: نه اون ویدیوی این آهنگ نیست ، اون فقط جنبه تبلیغی داره، تا برگردیم شروع می کنیم به ساختن ویدیوی اصلی.

بهتون قول میدیم که تمامی ویدوهای آهنگهای این آلبوم جدید را بزودی می سازیم. آلبوم جدیدمون هم شروع کردیم که تا سال دیگه به بازار میاد. یکعالمه برنامه کنسرت هم برای ایرانیان خارج از کشور داریم.

کامران و هومن
کامران و هومن وکادوی ستاره ( یکی از طرفدارها ) که یک نقاشی از هومن کشیده بود

بعد از اینجا هم میرین دبی برای فیلمبرداری ویدوی یکی از آهنگها؟

کامران: نه ، برای ساخت یک ویدیو تبلیغاتی یک شرکت تجاری لباس. در ضمن دردبی هم کنسرت داریم.

کامران و هومن

هومن میگن چرا دوست داری مثل مایکل جاکسون برقصی؟

هومن: من دوست ندارم "مثل" مایکل جکسون برقصم بلکه از رقصهاش الگو گرفتم، نه تنها مایکل جکسون، خیلی های دیگه هم هستن.

کامران: خیلی خواننده های معروف و جدید دیگه هم هستن که از کارهای مایکل جکسون الهام می گیرن. اگر کسی از کار یک هنرمند الگو بگیره و خودش هم به اون کار اضافه بکنه، هیچ ایرادی نداره. این همه توجه به کارهای مایکل جکسون بدلیل اینکه خیلی ها کارهاش را دوست دارن، مخصوصا در ایران.

حالا مایکل دیگه در دادگاه تبرئه شده، پس موضوع حله، ولی یکم ایرانی هم به حرکات اضافه کنید دیگه...

هومن: آره حتما، مثلا در آهنگ من تو را میخوام ، وسط هیپ – هاپ خوندن یکهویی ریتم شش هشت می آید که میشه باهاش قر ایرانی داد!

کامران و هومن


یکی پرسیده آیا این قسمت خارجی که اول آهنگ بیست هست ترجمه شعره؟

کامران: نه، یکی که صداش شبیه به Shaggy هست، اهله جاماییکائه، که یک انرژی خاصی به آهنگ داده.

یکی پرسیده که در مورد آهنگ با تشکر از شما توضیح بدید.

کامران این اولین آهنگی بود که ما با هم خوندیم. شعرش از اشکان رحیمی هست که خوب حس ماها را فهمیده و از اون به بعد با شعرهای اشکان حسابی ارتباط برقرار کردیم.

این شعر به صورت خیلی مودبانه به کسی که بدی کرده، اعتراض می کنه، در واقع این شعر سعی میکنه بگه که حتی اعتراص هم میتونه مودبانه باشه!

کامران و هومن

کی ضبطش کردین؟

کامران: یک سال و نیم پیش ولی آخرین آهنگ آلبومه. ما ترتیب آهنگهای آلبوم را طوری تنظیم کردیم که شنوده کم کم با آهنگها خو میگره و بره جلو و تمامی تنظیم این آهنگ به صورت زنده انجام شده.( یعنی همه سازها و خواندنها همزمان انجام شده و ضبط شده، نه جدا جدا)

هومن زانوت زخم شده نه؟

هومن: آره رفته بودیم کوه در لس آنجلس که اونجا خوردم به یک سنگ.

کامران: نه سنگ خورده به پاش!

اینجا هم دقت کردین در کنار سواحل آنتالیا ورزشهای عجیب غریبی وجود داره؟ با چترپشت قایق می کشنت!!

کامران و هومن

کامران: آره، بهزاد نظرت چیه دفعه دیگه در حین انجام این ورزش مصاحبه را انجام بدیم؟

یکعالمه سوال هم در مورد زندگی خصوصی شماها به دست ما رسیده که تصمیم ندارم بپرسم، چون باید یاد بگیریم که به زندگی شخصی هنرمندها احترام بگذاریم و از مرزهاشون اونورتر نریم!

کامران: واقعا این مدتی که در آنتالیا بودیم با بچه ها زندگی کردیم، از صبح تا شب با هم بودیم.

هومن: حتی استخر هم با هم رفتیم! (یعنی خیلی خصوصی شدیم!)

شنیدم آهنگ "اون با من" قراره که در شبکه MTV پخش بشه؟

هومن: آره، با ما تماس گرفتن و قراره در MTV اروپا پخش بشه. شعرش را هم کامران گفته!

کامران: شعرش کاره منه، البته با کمک مریم حیدرزاده. اون قسمت انگلسیش با صدای هومن، یک شیطونی خاصی به این آهنگ داده.

کامران و هومن

ویدیو این آهنگ همونیه که در یک اتاق سفید با تعدادی دختره؟

کامران: آره اون دختری که جلو همه هست و موهاش را تکون میده ، خواهرمونه، کتی.

یک خبر داغ ویژه طرفدارهای روز هفتم ندارید؟

کامران: مجموعه کاملتر آلبوم جدیدیمون، شامله تمامی ویدو آهنگها و پشت صحنه و ویدیوی کنسرتها ، بزودی به بازار می آید و درسال آینده میلادی یک کنسرت خیلی بزرگ برای 11 تا از قهرمانهای وطن برگزار میشه، که ما هم در اون شرکت می کنیم!

(مرموزه!)

پس منتظر خبر بعدی در این رابطه باشین!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

صفحه اصلی

شناسنامه

ایمیل

 RSS 


کل بازدید:54774

بازدید امروز:0

بازدید دیروز:5


پارسی بلاگ

وبلاگ های فارسی

بخش مدیریت




اوقات شرعی


درباره خودم

کامران و هومن بهترین هستن

لوگوی خودم

کامران و هومن بهترین هستن


لینک دوستان

عکس های کامران و هومن
عکس های مدیر وبلاگ
عکس خواننده های مختلف
عکس های شقایق
بزرگترین وبلاگ در بره کامران و هومن


حضور و غیاب

یــــاهـو


اشتراک

 
>

آرشیو

پاییز 1384

. با پارسی بلاگ نویسندگی را آغاز کنید